طرح مسئله
همراهی زنان و کودکان با امام حسین (ع) در جریان قیام عاشورا همواره موضوعی تأمل برانگیز بوده است . شواهد تاریخی نشان میدهد که در آن دوره زمانی برخی حتی سعی داشتند که مانع از همراهی اشان با امام شوند چرا که سرنوشت این قیام تا حد زیادی قابل پیش بینی بود . اما امروزه این واقعیت کاملا" مشهود است که ازابتدا این اقدام به عنوان استراتژی مهم و تعیین کننده سرنوشت قیام مد نظر امام حسین (ع) بوده است ؛چرا که امام از ابتدا به قصد شهادت در مکه درمیان جمعیتی که در حال به جای آوردن مناسک حج میباشند آشکارا اعمال حج رانیمه کاره رها کرده وبه همه اعلام میکند ((من به سوی مرگ میروم ؛ مرگ برای فرزند آدم زیباست همچون گردنبندی در گردن دختری زیبا و جوان ،مرگ زینت مرد است !)) و درهنگام خروج از مدینه میفرمایند :(( که من به پیروی از سیره جد و پدرم برای امربه معروف و نهی از منکر بیرون میروم )) و با این جمله هدف قیام خود را به روشنی بیان میسازد. بی شک امام با علم به شهادت خویش و یارانش به این موضوع اندیشیده بودند که دراین میان کسانی میبایست وظیفه رساندن پیام قیام وانتقال حقایق آن را پس از شهادتشان به عهده بگیرند، تا این حقایق در حصار زمان دفن نشوند. زنان و کودکان همراه امام از آنجا که در جنگ شرکت نمیکردند لذا امید میرفت که بتوانند از این مهلکه جان سالم بدر ببرند و نجات یابند وبنابراین آنچه را که در کربلا شاهدش خواهند بود به گوش مردم برسانند .
زینب (س) به عنوان شایسته ترین فرد مورد اعتماد و نزدیک به امام عهده دار این مسئولیت خطیر شد ، به طوری که امام کم کم ازعصر تاسوعا با صحبتهای خود ایشان را آماده پذیرش این وظیفه خطیر و سرنوشت ساز مینمود .رابطه عاطفی خاص امام با خواهر بزرگوارشان و همچنین معرفت عمیق ایشان بستر مناسب پذیرش این مسئولیت سنگین بود. زینب (س) به ندای امام پاسخ مثبت میدهد و بعد از شهادت امام و یارانش بهترین و رساترین تریبون مدافع از حقانیت قیام و قافله سالارو حامیکاروان اسیران کربلامیشود .زینب (س) با صبری غیر قابل تصور تمام روزهای تلخ و مصیبت باراسارت را با شجاعت و عزت پشت سر مینهد واز اینروست که در تاریخ(( ام المصائب )) لقب میگیرد و البته زینب (س) دربازخوانی صحنه عاشورا فقط ام المصائب نیست بلکه در ایشان مجموعهای ازصفات و ویژگیهای متعالی انسانی بروز مییابد که تبلورعینی عقاید ،اندیشهها و افکارشان میباشد که میبایست ازدل تاریخ بیرون کشیده شود وضمن تأمل بیشتردرقالب یک گفتمان پویا و زنده به جامعه ارائه شود.
گفتمان
گفتمان عبارت است از زبان به هنگام کاربرد به منظور برقراری ارتباط (آقا گل زاده، 1381 : 26) و به طور کلی، اصطلاحی عام است برای نمونههای کاربردی زبان یعنی زبانی که در اثر برقراری ارتباط، تولید شده است و بر خلاف دستور زبان – که با عبارتها و جملهها سرو کار دارد- گفتمان با واحدهای زبانی بزرگ تر چون پاراگراف، مصاحبه، مکالمه و متن سرو کار دارد. (همان)شرط اصلی گفتمان گفتگو یا همه پرسه است. هر نوع گفتار، کلام و نوشتار، جریانی اجتماعی محسوب میشود. گفتمانها بر حسب زمان و مکان متفاوت اند؛ (مک دائل،1380 : 55به عبارتی دیگر گفتمان چگونگی تولید وسامان گرفتن یک متن چه کتبی وچه شفاهی ازجانب تولید کننده و فرآیند درک آن از سوی مخاطب است . پدیده زبانی همواره پدیدهای اجتماعی است .به این معنا که هرگاه مردم سخن میگویند ،میشنوند ،مینویسند یا میخوانند متأثر از جامعه اند (خانیکی،249:1387)
گفتمان مجموعه به هم تافتهای ازسه عنصرعمل اجتماعی ،عمل گفتمانی(تولید ،توزیع و مصرف متن ) ومتن است (فرکلاف،1379 :97) . به عبارتی گفتمان به معنای منطق گفتار ،گفت وگو و یا پس زمینههای گفتار و جملاتی است که به کار می روند ومعنای واقعی جمله را در ارتباط با دنیای واقعی وزمینه بیرونی آن شناسایی میکند(همان :8) ،بنابراین اگر واقعیت اجتماعی به عنوان متن در نظر گرفته شود، شامل نوعی منطق زبانی میشود که میتوان آن را تحلیل کرد و در واقع، این امر، بنیان بحث تحلیل گفتمان را تشکیل میدهد. این به معنای آن است که هستیشناسی و تحلیل گفتمان به مثابه نوعی متن است که بنیان معرفتشناسی آن را منطق زبانی تشکیل میدهد .گفتمانهای موجود در جامعه نیز گاهی به صورت اطلاعات موجود درمتن قابل بررسی بوده وگاهی به عنوان ابزارهایی دیده میشوند که نقش ایدئولوژیک دارند.در ضمن باید توجه داشت که واقعیتهای اجتماعی، خلق شده نشانهها و یا به قول فوکو، خلق شده نظامهای گفتمانی هستند؛ چرا که ما نه با واقعیتها، بلکه با دریافتهایی از آنها روبرو هستیم. درواقع مفهوم گفتمان دربارۀ این نیست، که آیا چیزها وجود دارند یا خیر، بلکه دربارۀ این است که معنا از کجا میآید.
تحلیل گفتمان
سالهاست که تحلیل متون ادبی از بررسیهای توصیفی عبور کرده است و از یک سو، کلیة ساختارهای متون ادبی از جزئی ترین آنها همچون حروف و کلمات، تا واحدهای بزرگ تر از جمله، زبان، مورد بررسی قرار گرفته و از سوی دیگر، این متون به عنوان پدیدههای زبانی – که در تعامل با اجتماع اند – بررسی میشوند .در این زمینه، نظریات گوناگونی در تحلیل زبان و تولیدات زبانی شکل گرفت که به بررسی زبان از خلال ارتباط آن با اجتماع پرداخته شد. نظریة تحلیل گفتمان از جمله این نظریات است که توجه بسیاری از تحلیلگران را به خود جلب کرده است. تحلیل گفتمان به بررسی متون ادبی از جنبة ساختارهای زبانی و بافت متنی میپردازد. نظریة گفتمان در زبان شناسی متولد شد. زلیگ هریس، زبان شناس ساختارگرای آمریکایی، اولین بار اصطلاح تحلیل گفتمان را به کار برد. او دیدی صورت گرایانه به جمله را مطرح کرد و تحلیل گفتمان را صرفاً نگاهی صورت گرایانه به جمله و متن بر شمرد. ( فرکلاف ،1389 :8)در دهههای بعد، تحلیل گفتمان دارای میدان وسیع تری شد و عدهای از زبان شناسان در دههای 70 و 80 میلادی، مفهوم بافت را نیز در تحلیل گفتمان وارد کردند. (همان: 8-10)
در گفتمان دو عنصر مهم بررسی میشود: یکی بافت متن و دیگری بافت موقعیت . گفتمان دارای شاخههای مختلفی است. خطبههای حضرت زینب(س)، دارای دو بافت زبانی و موقعیتی است. از منظر تحلیل گفتمان، خطبة ایشان در میان مردم کوفه، متناسب با بافت موقعیتی آن دارای برجستگیهای عاطفی بیشتر و گفتمان آن حضرت در مجلس ابن زیاد و یزید، متناسب با موقعیت آن، دارای برجستگیهای برهانی و استدلالی بیشتر است (روشنفکر ،1388: 127)
پژوهشهای پیشین :درباره شخصيت بزرگواري چون حضرت زينب(س) پژوهشها و تحقيقات گسترده اي به صورت مستقل و يا غيرمستقل در قالب کتاب مقاله و پايان نامه انجام شده است که در ادامه به معرفي برخي از اين تحقيقات و پژوهشها پرداخته شده است:کتابشناسي زينب کبري(س) ناصرالدين انصاري قمي.آينه پژوهش شمارة 13و14، مرداد 1371، ص 154 – 160 کتابشناسي حضرت زينب کبري (س) محمد حسين محمديان. زائر، شماره 60، مرداد 1378، ص 86-88با توجه به تأثير و نقش حضرت زينب(س) در واقعة کربلا، به جرئت مي توان گفت که در همة کتابهاي مربوط به واقعة کربلا نيز بخشهايي به حضرت زينب(س) و نقش ايشان در واقعة کربلا اختصاص دارد. همچنين در بسياري از کتابهايي که مربوط به امام حسين (ع) و شخصيت آن بزرگوار است، اشاراتي نيز به شخصيت ايشان شده است. شمار کتابشناسيهاي مذکور بالغ بر پنجاه است؛ برخي از آنها عبارت اند از- کتابشناسي عاشورا: محمد حيدري قاسمي. تهران : اطلاعات، 1378. - بخشي از اين اثر از صفحه 294-308 با عنوان � زينب(س)� به معرفي کتابهاي مربوط به حضرت زينب(س) پرداخته است. - عاشورا نگاران: پژوهش و تحقيق در منابع، مقاتل و مآخذ عاشورايي. محمد رضا سنگري. تهران : خورشيد باران، 1386. - سومين امام (ع): زندگي، شخصيت، حکايات و کرامات امام حسين (ع)، همراه با پژوهشي در زندگي حضرت زينب(س) و حضرت ابوالفضل العباس(ع). حميد قلندري بردسيري. قم: فراگفت، 1385. - کتابشناسي امام حسين (ع): نجفقلي حبيبي. [تهران:] مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، 1375.- کتابشناسي امام حسين (ع): حشمت الله صفر علي پور و همکاران ؛ تهيه کننده: پژوهشکدة تحقيقات اسلامي، تحقيقات عاشورا. قم: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، نمايندگي ولي فقيه، پژوهشکدة تحقيقات اسلامي. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، نمايندگي ولي فقيه، مرکز تحقيقات اسلامي، 1377. - کتابشناسي تاريخي امام حسين (ع) به ضميمة امام حسين (ع) در الذريعه. محمد اسفندياري. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات،1380. - مقاله شناسي امام حسين (ع): فهرست مقالات نشريات ايران. قم : مؤسسة اطلاع رساني مرجع، 1383. بخشي از اين اثر از صفحه 177-179 به معرفي مقالات در موضوع حضرت زينب(س) پرداخته است. - فهرست موضوعي تراجم: راهنماي منابع شرح حال پيامبران، ائمة اطهار(ع)، امامزادگان، صحابه و... موجود در کتابخانة آيت الله العظمي مرعشي نجفي علي اکبر ايراني قمي. قم: کتابخانة آيت الله مرعشي، 1371. در بخشي از اين مجموعه با عنوان �زينب و ساير بانوان کربلا� پنجاه کتاب دربارة بانوان کربلا- که در کتابخانة آيت الله مرعشي موجود است- معرفي شده است.
در موضوع زندگي و شخصيت حضرت زينب(س) کتابهاي مستقلي نيز تدوين شده است که طبق جستجو در برخي از کتابشناسيها تعداد آنها بالغ بر 300 است که به زبانهاي مختلف از جمله فارسي، عربي، انگليس، اردو، ترکي و... به رشتة تحرير درآمده اند. *در موضوع شخصيت و زندگي حضرت زينب(س) مقالات متعددي نگاشته شده و در روزنامهها و مجلات به چاپ رسيده است. در موضوعات مرتبط نيز حتي در بسياري از روزنامهها و مجلات در فاصلة زماني نزديک به واقعه عاشورا مطالب زيادي در اين زمينه نگاشته مي شود. بر اساس جستجوي به عمل آمده در بانک اطلاعات نشريات کشور، کتابشناسي ملي ايران، پايگاه اطلاعات و مدارک علمي ايران، پايگاه مجلات تخصصي، پايگاه اطلاع رساني سراسري اسلامي، بانک مقالات اسلام، پايگاه اطلاعات علمي جهاد دانشگاهي و برخي از کتابشناسيهاي ديگر از جمله مقاله شناسي امام حسين: فهرست مقالات نشريات ايران و... بالغ بر 400 مقاله در موضوع حضرت زينب(س) به زبانهاي فارسي، عربي و انگليسي بدست آمد که پس از مطابقت با مقالات منتشره در 13 نشرية مرتبط با معارف اسلامي که داراي رتبه علمي – پژوهشي و 6 نشرية که داراي رتبه علمي ترويجي اند، متأسفانه فقط تعداد اندکي حدود 2% مقالات در نشريات معتبر به چاپ رسيده است. از جمله: - رسالة عصمتيه. جويا جهانبخش. آينة ميراث، ش 41، تابستان 1387: ص 284-247- جلوههاي عزت و افتخار در ادبيات فارسي. تقي آل ياسين. معرفت، ش 59، (آبان 1381): ص 55-59.- حضرت زينب(س) شخصيت و نقش ايشان در نهضت کربلا. خادم حسين فاضلي. معرفت، ش 114، خرداد 1386: ص 75-94.- پيامدهاي اجتماعي نهضت حسيني. شمس الله مريجي، معرفت، ش 59، (آبان 1381): ص 31-42.
توسط حضرت زینب (س) : موقعیت و شرایط ایراد خطبهها
خطبههای حضرت زینب(س) هر کدام دارای موقعیتی خاص است که اسلوبی خاص را هم میطلبد خطبة ایشان در کوفه، در میان مردم بوده است؛ مردمیکه استاد مطهری مهم ترین عامل در اقدام آنها به قتل فرزند رسول خدا(ص) را جهالت آنان میداند و در واقع امام حسین، شهید فراموش کاری مردم شد. (مطهری ،1366: 47-48) همین مردم اگر چه اهل بیت پیامبر(ص) را تنها گذاشتند، ولی بعدها جوانههای نهضت مقاومت و بیداری در میان آنها آشکار و به صورت قیام توابین و مختار، روییده شد و به حکومت هزارماهة بنی امیه خاتمه داد. (محدثی،1381: 91) در حقیقت، تأثیر این خطبه در مردم، اولین بذرهای این قیامها را در وجود آنها کاشت . لذا واجب بود که این خطبهها به صورتی ایراد شود که بیشترین تأثیر را در آنها بگذارد و وجدان خفته آنان را بیدار کند.خطبة حضرت زینب(س) در مجلس ابن زیاد و مجلس یزید، در مقایسه با خطبة ایشان در کوفه، موقعیتی متفاوت دارد و اسلوبی دیگر را اقتضا میکند. ابن زیاد و یزید هدفی جز تحریف واقعة کربلا و جلوگیری از ابلاغ رسالت حسین(ع) بعد از شهادت او نداشتند. آنها در پی معرفی کردن شهادت امام علی (ع) و امام حسین (ع) به عنوان عذابی از جانب خدا بودند.[i] یزید از نسل �من لفظ فوه أکباد الاذکیاء� [ii]بود. او همان شرابخواری بود که دوست و دشمن به فساد او اعتراف میکردند و حسین (ع)وجود چنین حکمرانی را برای حکومت اسلامیمایة نابودی اسلام میدانست.[iii] در مقابل چنین شخصیتی و در شرایطی که سر بریدة امام حسین (ع) در مقابل چشمان زینب (س) توسط یزید مورد اهانت قرار میگیرد و مجلسیان یزید التماس و به خواری افتادن خواهر حسین (ع) را انتظار میکشیدند تا آخرین ضربة خود را به پیکر اهل بیت پیامبر بزنند، زینب با رفتاری آرام و کلامیاستوار و استدلالی که نشان دهندة ایمان او به پیروزی آنان بر یزیدیان بود، خطبة تاریخی خود را – که تمام کنندة حماسه برادر در ابدیت تاریخ است، ایراد میکند. مخاطبان حضرت زینب(س) در کوفه، مردمیبودند که با شرایط خاص خود، موقعیتی را ایجاد کرده بودند که اسلوب عاطفی، بیشتر از اسلوب برهانی و استدلالی میتوانست مؤثر باشد. در مقابل، مخاطبین ایشان در مجلس ابن زیاد و یزید، با شرایطی متفاوت تر و در نتیجه، موقعیتی دیگر، اسلوب کلامیدیگری را میطلبیدند که میتوان اسلوب برهان و استدلال همراه با مقداری عاطفه را مناسب با موقعیت آنها دانست. البته باید توجه داشت که این موقعیت خاص در مقابل ابن زیاد و یزید که اقتضای اسلوب جدلی و حماسی را دارد – فقط مخصوص شخصیت زینب(س) است و گرنه، چه کسی به جز دختر علی (ع) میتواند با وجود آن همه مصیبتهایی که بر او وارد شد، باز هم در مقابل زورگویانی همچون ابن زیاد و یزید، مقاومت کند و سر تسلیم و خواری فرود نیاورد و به تخطئه و شماتت یزیدیان بپردازد (روشنفکر ،1388: 133)
تحلیل متون نمونه
در این بررسی ،متون به لحاظ ساختارهای معنایی متن مورد مطالعه قرار میگیرند به طوری که در آن به وجه ادراکی(مضامین ،ارزشها وعقاید) ، وجه رابطی (موقعیتها و روابط اجتماعی) و وجه بیانی (هویتهای اجتماعی) با استفاده از الگوي تحليل گفتمان فرکلاف (1379 ) توجه میشود تا مشخص شود که هر متن نوشتاری یا گفتاری (سخنرانیها وگفتگوها ومتون مورد استفاده) بیانگر چه مضامین ،روابط و هویتهایی میباشد.
شاخصهای مورد استفاده درتحلیل پرکتیسهای گفتمانی (متون نمونه)
يكي از مراحل كار تحليل گفتمان، انتخاب شاخصهاي اين تحليل براساس اهداف تحقيق است. شاخصها، خود براساس سطوح مورد نظر تحليل گفتمان، متناسب با آنچه بايد تحليل شود، انتخاب ميشوند که دراین تحقیق 2شاخص زیرمحورهای اصلی در تحلیل متون نمونه اند( خانیکی 1387 ) :اپیزودهای معناییجملات کانونی
متن 1 : سخنان حضرت زینب (س) در مواجهه با صحنه یورش به امام و شهادت
الف - اپیزودهای معنایی :
1- سرزنش و ملامت و تحقیر دشمن
2- تقید به تکریم مقام والای نبی اکرم (ص) در اوج رنج و سختی
3- شکوه و درد و دل کردن با جد بزرگوار و پدر و مادر
4- مرثیه خواندن برپیکر امام
ب- جملات کانونی :
1 -اى پسر سعد! آيا ابوعبداللّه الحسين كشته مى شود و تو مى نگرى؟
2 - آيا در ميان شما مسلمان نيست؟
3- اي رسولخدا، اي آن كه ملائكة زمين وآسمان بر تو درود ميفرستد
4- شكوه ما به درگاه خداست و به پيشگاه محمد مصطفى و على مرتضى و فاطمه زهرا وحمزه سيد الشهدا
5- اي مادر، اي دختر خيرالبشر، نظري به صحراي كربلا افكن وفرزند خود را ببين كهسرش بر نيزة مخالفان وتنش در خاك وخون غلطان است
6-ای مادر دختران خود را ببين كه سراپردة آنها را سوزاندند وايشانرا بر شتران برهنه سوار كردند وبه اسيري ميبرند. ما فرزندان توايم كه در غربت گرفتارشديم.
متن 2:خطاب حضرت زینب (س) به امام سجاد (ع) در روز 11 محرم سال 60 هجری هنگام عبور از کنار اجساد شهدا:
الف-اپیزودهای معنایی
1-دلداری دادن و حمایت روحی
2-امیدواربودن و امید دادن
3-اطمینان به عهد الهی
ب- جملات کانونی
1- آنچه مشاهده مى كنى مبادا تو را بى تاب كند كه به خدا سوگند اين ماجرا روى عهد و پيمانى بود از رسول خدا كه از جد و پدر و عمويت گرفته است.
2- در اين سرزمين براى قبر پدرت (سيدالشهدا) نشانه و علامتى نصب خواهند كرد كه با گذشت زمانها و شب و روزها از بين نخواهد رفت.
متن 3- متن سخنرانی حضرت زینب (س) در کوفه:
الف-اپیزودهای معنایی:
1-حمد و ستایش خد ا
2- معرفی خود به عنوان دختر پیامبر (ص)
3-لعن و نفرین به کوفیان به عنوان مردم مکار و خیانت کار
4-تحقیر وسرزنش کوفیان بواسطه عهد شکنی ،تملق گویی ،لاف زنی و خودستایی اشان
5-توبیخ کوفیان و سزاوار دانستن آنها بردریافت عقوبت دنیوی و اخروی
بی اعتنایی به گریستنهای کوفیان - 6
7- نابخشودنی دانستن ننگ کشتن فرزند پیغمیر و سید جوانان اهل بهشت
8- یادآوری نمودن اینکه کوفیان دست به خون مردی آلوده اند که راهنما و خیر خواهشان بوده است
9- خواهان مرگ و زندگی همراه با ذلت و سرشکستگی برای کوفیان شدن
10- مستوجب خشم و عذاب الهی دانستن کوفیان
11- سئوال ازخون ریخته شده اباعبدالله(ع)
12-سئوال از بی حرمت کردن اهل بیت رسول الله
13- کنایه شکافته شدن جگر رسول الله از غم شهادت حسین (ع)
14- زشت و احمقانه دانستن عمل کوفیان در ریختن خون مردی که چراغ راهشان بود
15- حتمیدانستن وعده خداوند برکیفرظالمان در روز رستاخیز
16 – انکار و تمسخر آیات خدا را عاقبت بدکاران دانستن
ب: جملات کانونی :
1- سپاس و ستایش خاص خداست
2-درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و برگزیده اش
3- مردم کوفه! مردم مکار خیانت کار! هرگز دیدههاتان از اشک تهی مباد! هرگز نالههاتان از سینه بریده نگردد!
4- نه پیمان شما را ارجی است و نه سوگند شما را اعتباری !
5-جز لاف، جز خود ستایی، جز در عیان مانند کنیزکان تملق گفتن، و در نهان با دشمنان ساختن چه دارید ؟
6- آری به خدا گریه کنید که سزاوار گریستنید! بیش بگریید و کم بخندید!
7- چه ننگی بدتر از کشتن پسر پیغمبر و سید جوانان بهشت !؟
8- با چنین ننگی که برای خود خریدید چرا نگریید؟ ننگی که با هیچ آب شسته نخواهد شد.
9-مردی که چراغ راه شما و یاور روز تیرۀ شما بود. بمیرید! سر خجالت را فرو بیفکنید!
10- از این پس باید با خواری و سر شکستگی زندگی کنید
11- شما خشم خدا را برای خود خریدید ! کاری کردید که نزدیک است آسمان بر زمین افتد و زمین بشکافد و کوهها در هم بریزد.
12-میدانید چه خونی ریختید ؟
13-میدانید این زنان و دختران که بی پرده در کوچه و بازار آوردید چه کسانی هستند؟
14-میدانید جگر پیغمبر خدا را پاره کردید؟!
15-چه کار زشت و احمقانه ای؟! کاری که زشتی آن سراسر جهان را پر کرده است.
16- خدا کیفر گناه را فوری نمیدهد، اما خون مظلومان را بی کیفر نمیگذارند، خدا حساب همه چیز را دارد.
17-پایان کار آنانی که کردار بد کردند، این بود که آیات خدا را دروغ میخواندند و آنها را مسخره میکردند
متن 4- متن مناظره حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ با ابن زیاد
الف- اپیزودهای معنایی
1-حمد و ستایش خدا
2- انتساب پاکی و طهارت خود و خاندانش به پیامبر(ص)
3-متهم نمودن ابن زیاد به فسق و فجور و دروغگویی
4- مبری دانستن خود و اهل بیت از دروغ گویی
5- نگاه عرفانی و زیبا اندیشانه به مصائب عاشورا
6- شهادت امام حسین و یارانش را تقدیر خداوند دانستن
7 –نگاه به عاشورا به عنوان صحنه آزمون بندگی واطاعت از فرمان خدا
8- انذار به دشمن برای حاضر شدن درپیشگاه دادرسی پروردگار
9- پیروز نهایی دانستن امام حسین (ع) و یارانش برغم مرگ ظاهری
10-تحقیر دشمن بخاطر ناپاکی و آلودگی اش
ب- جملات کانونی
1-ستایش خدا را كه ما را به واسطه پیامبر خود (كه از خاندان ماست) گرامیداشت و از پلیدی پاك گردانید.
2- آنها که فاسقند مفتضح و رسوا میشوند و اهل فسق و فجور ناچار به دروغگویی اند وبحمدالله ما چنین نیستیم
3-جز زیبایی ندیدم!
4-آنان كسانی بودند كه خدا مقدّر ساخته بود كشته شوند و آنها نیز اطاعت كرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند
کرد خداتو و آنان را (در روز رستاخیز) با هم روبرو می5- بزودی آنان از تو، به درگاه خدا شكایت و دادخواهی خواهند
خواهد کرد ، اینك بنگر كه آن روز چه كسی پیروز خواهد شد.
6-مادرت به عزایت بنشیندای پسر مرجانه!
متن 5:متن خطبه حضرت زینب کبری سلام اللّه علیها در شام (مجلس یزید)
الف-اپیزودهای معنایی
1-حمد و ستایش خدا و تکریم پیامبر(ص) و خاندانش
2- نقل قول از قرآن مبنی براینکه انکار و تمسخر آیات خدا عاقبت بدکاران است (کنایه به یزید که بدیهیات دین را نیز انکارمیکرد )
3- تحقیر دشمن و بی ارزش دانستن پیروزی ظاهری اش
4- زودگذر دانستن شادمانی و احساس پیروزی دشمن
5- انذار دشمن بخاطر مهلتی که یافته و عقوبت اخروی که در انتظارش میباشد
6- نامیدن یزید با عنوان تحقیر آمیز ((یابن الطلقاء ))
7-نکوهش یزید بخاطر عدم پایبندی به اخلاق وبی حرمتی به دختران پیامبر (ص)
8- سرزنش یزید و یادآوری سابقه او و خاندانش در وحشی گری ( یادآوری عمل بیرحمانه هند در بیرون کشیدن جگر همزه سید الشهداء در جنگ احد )
9- ملامت یزید بخاطر عدم پشیمانی و بی توجهی به جنایت و معصیت بزرگی که مرتکب شده است
10- از امام حسین (ع) و اهل بیت پیامبر (ص) به عنوان ستارگان زمین نام بردن
11- دادخواهی و شکوه و از ظالمان و قاتلان امام حسین (ع) به درگاه خداوند
12-انذار به یزید برای روبرو شدن با پیامبر (ص) در حالی که بار گناه بزرگ کشتن فرزند او حسین (ع) را بردوش دارد
13 –استناد به قرآن و بیان این حقیقت که شهدا و کشتگان راه حق زنده اند و نزد پروردگار خویش متنعمند.
14- معرفی یزیدبعنوان دشمن خدا و رسول الله(ص)
15-یادآوری این حقیقت به یزید که خداوند حاکم مطلق برسرنوشت همگان است و حکومت او فقط حکومتی ظاهری است
16- بی توجهی به قدرت ظاهری یزید و بیان اینکه اورا حتی شایسته خطاب خود نمیداند
17- با وجود سنگینی مصائب ،رسوانمودن و توبیخ وسرزنش یزید را وظیفه خود دانستن
18- ابراز ناراحتی و گلایه و شگفتی از روزگار که خون مردان پاک خدا و عترت رسول الله را به دست نوادگان ابوسفیان که حزب شیطانند بر زمین ریخت .
19- قاتلان امام را چون حیوانات وحشی و درندهای دیدن که خون شهدا از چنگالهایشان و گوشت بدن آنها از دهانهایشان میریزد .
20 –اسارت خود و عترت رسول الله را برخلاف تصور یزید عامل خسران وزیان ابدی او معرفی کردن
22- مطلع کردن یزید ازکوتاه بودن عمر حکومتش
21 – خدا را تکیه گاه اصلی و دادرس خود دانستن
22- یقین به وعدههای خداوند در رسیدن به سعادت ابدی و سپاسگزار این نعمت بودن
23- اطمینان خاطر از برحق بودن حرکت خود و محو و نابود ناشدنی دانستن خاطره آن
24-حمد و ستایش خداوند برای نعمت شهادت که نصیب عزیزانشان نموده و سرنوشتی که برایشان رقم زده است
25- خدارا مهربان و بهترین وکیل خود دانستن
ب- جملات کانونی
1- سپاس خدا را و درود خدا بر رسول او و خاندانش باد.
2- خدای سبحان راست گفت که فرمود: عاقبت آنان که کار زشت کردند، بسیار زشت است که آیات خدا را تکذیب کردند و به استهزا گرفتند.
3-ای یزید گمان میکنی این پیروزی به خاطر ارزشی است که نزد خدا داری که تکبر میورزی و باد به بینی انداخته ای؟
4-از این که روزگار به کام توست و کارهایت مرتب و آراسته و ملک و پادشاهی ما را بی مزاحم در اختیار گرفته ای، شادمان وخوشحالی؟
5- اندکی آهسته تر آیا فراموش کردهای که خدای تعالی میفرماید: ((کافران نپندارند مهلتی که به ایشان میدهیم به نفع آنهاست، این مهلت را فقط برای آن میدهیم که گناه بیشتر مرتکب شوند و آنان را عذابی دردناک است))
6- ((یابن الطلقاء )) آیا این عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا صلی اللّه علیه وآله را در معرض نگاه نامحرمان قرار دهی ؟
7- چگونه میتوان از کسی انتظار مراعات داشت که مادرش جگر پاکان را به دندان کشید و گوشتش ازخون شهیدان رویید؟
8- بدون آن که احساس گناه کنی و بدانی چه کار میکنی با چوب به لب و دندان ابا عبداللّه، سالار جوانان اهل بهشت میزنی و میگویی: ، دست مریزادای یزید؟
9- چرا نمیگویی که با ریختن خون ذریه محمد صلی اللّه علیه وآله و ستارگان زمین از آل عبدالمطلب، زخم ما را علاج ناپذیر کردی و ریشه مان را سوختی؟
10-خدایا، حق ما را بستان و انتقام ما را از این ستمگران بگیر و خشمت را بر کسی که خون ما را ریخت و حامیان ما را کشت نازل کن!
11-ای یزید تو با این بار که از ریختن خون ذریه رسول خدا صلی اللّه علیه وآله و شکستن حرمت عترت و پاره تنش به گردن داری، بر او وارد میشوی
12- گمان مکن آنانکه در راه خدا کشته میشوند مرده اند، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند
13-همین برایت بس که خداوند حاکم است و محمد صلی اللّه علیه وآله خصم تو
14-ای یزید اگر مصائب دنیا باعث شده که من با تو سخن بگویم، باز هم تو را بی ارزش میدانم و کوبیدنت را لازم و نکوهشت را با ارزش میشمرم و از جاه و حشمت تو هراسی ندارم، ولی چشم گریان است و دل بریان.
15- بسیار عجیب است که نجیبان حزب خدا به دست آزادشدگان حزب شیطان کشته میشوند
16-از چنگالتان خون ما میچکد و از دهانتان گوشت ما میریزد و آن بدنهای پاک را گرگها سرکشی میکنند و کفتارها در خاک میغلطانند.
17- به خدا شکایت میکنم و بر او تکیه دارم،
18-پس هر حیله که داری به کار گیر و هر چه میتوانی تلاش کن و هر چه میخواهی کوشش کن به خدا، نمیتوانی ما را از خاطرهها محو کنی و وحی ما را بمیرانی و به نهایت ما نمیرسی و ننگ این ستم را نمیتوانی از خویش پاک کنی.
19-رای تو بسیار سست و ایام دولتت اندک و آن روز که منادی فریاد میزند لعنت خدا بر ستمکاران باد جمعیتت به پریشانی میگراید
20-سپاس خدا را که کار پیشینیان ما را با سعادت و مغفرت پایان برد و کار آخرمان را با شهادت و رحمت؛ و از خدا میخواهم که ثوابشان را کامل کند و بیفزاید و خودش برای ما خلفی نیکو باشد که او مهربان و رحیم است و همو برای ما کافی و بهترین وکیل است.
نتیجه گیری
با بررسی وتحلیل متون نمونه ،اپیزودها ومحورهای اصلی معنایی تشکیل دهنده گفتمان قابل تشخیص میباشند.بنابراین صورتبندی معنایی بدست آمده تا حدزیادی امکان تبیین نظام فکری و ویژگیهای شخصیتی که موجد چنین گفتمانی است را ممکن میسازد:
1-معرفت تام و ایمان توحیدی
آنچه که درشرایط سخت و حوادث ناگوار از هرانسانی مورد انتظار است بروز رفتاری است که ناشی از غلبه هیجان و احساسات طبیعی بشر است در واقع انسان در مصائب و شدائد به لحاظ تعادل فکری ،روحی و روانی دچار نوعی بهم ریختگی میشود وحفظ تعادل و بروزرفتار منطقی همراه با دور اندیشی برای انسان به طور طبیعی دشوارخواهد بود و شگفت آور است که زینب (س) دربرههای از تاریخ درچنین موقعیتی دشوار قرار گرفت ولی برخلاف انتظار در تمام این لحظات هرگاه که لب به سخن باز مینمود سخنانش با حمد و سپاس و ستایش خدا همراه بود(متن5 ،4،3،1:الف 1،ب1) این که در اوج مصیبت و درد و اندوه و در شرایطی که به او و اهل بیت پیامبر بی حرمتیها شده بود و مورد آزار و اذیتهای فراوان قرار گرفته بودندولی ازاو واژهای و جملهای که ناشی از نارضایتی و ناخشنودی باشد هیچگاه شنیده نشد .این آرامش و رضایت بی نظیر و تفوق برهیجانات و عواطف برای یک زن تنها در محاصره خیل نامحرمان ودشمنان قسم خورده فقط در پرتو معرفتی تام، ایمانی قوی ،عمیق و یقین به راستی یک عهد الهی میسرشده بود .عهدی که پیامبر به عنوان نبی با خدا بسته بود و بعد از آن تحت نام امامت عمل به آنرا به پاک ترین انسانهای روی زمین یعنی علی (ع) و آل او سپرده بود . زینب ازکودکی با این عهد آشناشده ،به پیام توحید و پیام قرآن و به راه علی (ع) معتقد است و جوهر وجودی اش در خانه وحی با این اندیشه توحیدی سرشته شده بود ؛ که در راه خدا از همه چیز باید گذشت. زیرا در سایه این انتخاب است که انسان امکان رسیدن به قله کمال الهی را مییابد یعنی زمانی که از ضعفها و ناتوانیها با ایمان راسخ به وعده خداوند عبور کند
2-علم و آگاهی
یکی از ویژگیهای مهم شخصیت زینب (س) برخورداری از علم و آگاهی عمیق و بالاست . چنانچه امام حسین(ع) ایشان را لایق نیابت خود و برعهده گرفتن مسئولیت سنگین قافله سالاری کاروان اهل بیت دانسته اند و او را پیام رسان قیام خود منسوب نموده است.درجایی هم خطاب امام سجاد (ع) به ایشان را میبینیم که دلالت قوی بر این مدعاست :((انت بحمدالله عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه )).
در جای جای سخنان زینب (س) میتوان به راحتی رد پایی از این علم و آگاهی مشاهده نمود. آنگاه که عمر سعد فرمانده فریب خورده لشکر دشمن را مخاطب قرار می دهد و میداند او کسی است که به طمع دنیا دین خود را ارزان فروخته است پس سعی می کند وجدان خفته او را بیدار کند(متن 1:ب 1،2 ). یا زمانی که به گریههای دروغین کوفیان وقعی نمینهد و آنان را به بی وفایی، دغل بازی ،دروغ و خیانت متهم میکند و آنها را سزاوار گریستن میخواند(متن 3: ب 3،4،5،6) همه نشان از بینش وآگاهی ایشان بر شرایط و مردم زمان خود دارد .زینب (س) همچنین به خوبی با مفاهیم و حقایق قرآن مأنوس بوده و آشنایی دارد و زمانی که با قاتلان برادر مجادله میکند بااستناد به آیات قرآن است که آنها را محکوم و مغلوب میسازد(متن 5 : ب 2،5 ، 12) . او با تکیه بر علم الهی که وارث برحق آنست و برخورداری از منطق و استدلال قوی که در اثر تربیت و پرورش در خانه امامت کسب نموده لب به سخن میگشاید و همه حاضران را متحیر میسازد . دراین شرایط سخنان منطقی اوست (متن 3: الف 2،4،8،11،12،14 )که بسیاری از مردم حقیقت جورا با حقیقت قیام اباعبدالله آشنا میکند و اهل عناد را خجل و شرمسار میسازد .
3-عاطفه قوی آمیخته با عقلانیت
آنچه از سخنان و رفتار زینب (س) درجریان واقعه کربلا از متون موجود قابل برداشت است وجود نوعی دوگانگی ظاهری است که شاید سوال برانگیز باشد اینکه مشاهده میکنیم ایشان در مواجهه با امام حسین (ع) در شب عاشورا زنی است سرشار از عاطفه و احساس که خبر شهادت برادر و عزیزانش را تاب نمیآورد و به شیون و زاری میپردازد و امام به سختی او را آرام میکند ولی در فردای همان شب آنچه از زینب(س) میبینیم تصویر زنی سخت با ارادهای پولادین است که شرارت و قساوت دشمن ذره ای ترس و ضعف در دل او ایجاد نمیکند او هم وظیفه روشنگری و پیام رسانی را به عهده دارد و هم میبایست به پرستاری وحمایت از حضرت سجاد (ع) که سخت بیمار است بپردازد و با سخنانش (متن2:ب 1،2) دردها و غمهایش را تسلی دهد و او را دلگرم کند و بر داغ بزرگی که بر دل دارد مرهم نهد و ازسویی دیگر هم زنان و کودکان مصیبت زده و رنجدیده را دریابد . زینب این شرایط را بخوبی درک کرده و از اهمیت نقش خود در این میان آگاه است و در نتیجه همه این وظایف را بخوبی به انجام میرساند چرا که هم زن است وسرشارازاحساس ،عاطفه وحس حمایت گری وهم عقیله بنیهاشم و وارث معرفتی عمیق از پدری به عظمت علی (ع) و مادری به یگانگی فاطمه (س) وبا تکیه بر این عقلانیت بهترین رفتار و عملکرد را در پیش میگیرد تا در سایه آن مانع دشمن از رسیدن به اهدافش شود .او میداند که عامه مردم فریفته شده اند و باقی افراد یا به خاطر منافع شخصی و یا از روی ترس و اجبار در جبهه مقابل اند لذا میبایست کسانی را که در این میان هنوز امیدی به بازگشتشان به جبهه حق وجود دارد از حقایق با خبر سازد بنابراین در این شرایط سرنوشت ساز دیگر نمیتواند فقط به عواطف و احساساتش عمل کند بلکه میبایست بارغم از دست دادن و اسارت عزیزانش را و مسئولیت سنگین پیام آوری خود را همزمان با هم بردوش بکشد و البته بیش از هر چیز به مسئولیت سنگین الهی که به عهده دارد بیاندیشد .
4-استحکام روحی و شجاعت
رسالت زینب (س) از لحظه تنها ماندن و به زمین افتادن اباعبدالله (ع) درگودال قتلگاه آغاز میشود زمانی که دشمن خیال پیروزی درسر پرورانده و گمان میکند امام را شکست داده و غائله به پایان رسیده است. زینب (س) رو به دشمن فریاد بر میآورد و با سخنان نافذ(متن1:ب 1،2 ) و ویرانگر خود آنها را به شدت تحقیر و ملامت میکند وبا یادآوری نمودن حقایقی که فراموش کرده اند شادی آنها را به احساس حقارت تبدیل میکند.
زینب (س) بواسطه استحکام و قدرت بالای روحی در آن شرایط دهشتناک با وجود آنکه در میان قساوت انبوه دشمنان و نامحرمان و افراد پست تنها و بی پناه مانده و از لحاظ عاطفی نیز ضربات سنگینی را تحمل کرده بود ولی آنگونه بر شهدا و عزیزا نش میگریست و مرثیه میخواند تا حقا نیت امام را آشکار و قاتلانش را رسوا گردا ند همان مرثيههاى زينب (متن 1:ب 5،6)بر بالين برادرش و همان رو كردن به سوى مدينه و سخن گفتن با جدش رسول خدا, و مادرش و طرز رفتار و كردارش در عصر روز عاشورا و صبح روز بعد, درجهت ابلاغ پیام عاشورا كاملاً هدفمند بود و با همان سخنان و اعمال خود, زمينه انقلاب برضد ستمگران را در ميان مردم فراهم كرده و از اين فرصتى كه پيش آمده بود حداكثر استفاده را براى به ثمر رساندن قيام مقدس امام نمود .
زینب (س) در روزهای بعد از عاشورا نیز هم در میان مردم کوفه و هم در حضور ابن زیاد و درکاخ یزید نیز به افشاگریهای خود و تلاش در جهت روشن نمودن افکار عمومی ادامه میدهد البته در شرایطی بسیار سخت و طاقت فرسا .او ننگ کشتن فرزند پیغمیر و سید جوانان اهل بهشت را به عنوان گناهی نابخشودنی به مردم یادآور میشود و آنان را به شدت سرزنش میکند چراکه کوفیان دست به خون مردی آلوده اند که راهنما و خیر خواهشان بوده است و از سوز دل و داغ جگر ش خواهان مرگ و زندگی همراه با ذلت و سرشکستگی برای کوفیان میشود و آنها را مستوجب خشم و عذاب الهی میداند زینب (س) همچنین ازخون به ناحق ریخته شده اباعبدالله(ع) و از بی حرمت کردن دختران و عترت رسول الله سئوال میکند ! و این حقیقت را به یادشان میآورد که حسین (ع) جگرگوشه رسول الله بود که سرش برنیزه رفت و آنان با کشتن حسین جگر رسول الله را شکافتند. در واقع زینب این همه حقایق تلخ را درقلبش انباشته و هجوم این همه مصیبت را تاب میآورد ولی با این وجود در خود ذرهای احساس عجز نمیکند بلکه چون کوهی استوار در مقابل مصائب میایستد(متن 3ب 7تا15)اوبا صدایی رسا که همه بشنوند به جد بزرگوار و پدر و مادرش (متن 1: ب 3،4،5،6)شکوه میکرد و از بی وفایی مردم کوفه میگفت و از این طریق هم مرهمیبر داغی که بر دل داشت مینهاد و هم وجدانهای خفته را بیدار میکرد. او با گفتار و سخنان تکان دهنده اش مظلومیت اباعبدالله و یارانش را به تأثیر گذارترین شیوه به دلها منتقل میساخت .
این قدرت بیان و جسارت ازیک زن با تمام ظرافتهای طبیعی اش درمقابله با دشمنی بیرحم وسفاک نشان دهنده استحکام روحی و شجاعتی بی نظیر است که از ویژگیهای بارزشخصیت زینب (س) به حساب میآید ویژگی که به لحاظ تربیتی میتوان آن را به پرورش یافتگی در خانه پدری چون علی (ع)- که در شجاعت سرآمد روزگار خویش بوده است- و مادری چون فاطمه (س) - که الگوی صبر و متانت است نسبت داد اگر چه نباید فراموش کرد که مشاهده و درک صحنههای عظیم روز عاشورا نیز سهم بسزایی در ستبر شدن ایمان زینب (س) و آمادگی افزون ترایشان برای بدست گرفتن سرنوشت قیام ابا عبدالله به عهده داشت
5- عزت نفس و ابهت
در شرایطی که دشمنان به زینب (س) به عنوان اسیر و مغلوب شده در جنگ نگاه میکردند و در دل شادمان بودند که او وخاندانش در چشم مردم خوار و ذلیل شده اند این بانوی بزرگ همه را شگفت زده میکند و با افتخار و سربلندی و رضایت باصدایی رسا ازخداوند به خاطر نعمت شهادت و هدایت که به او و خاندانش بخشیده است سپاسگزاری میکند و با عزت نفس تمام به سرزنش و ملامت و تحقیر دشمن میپردازد و مسلمانی آنها را بی اعتبار معرفی کرده و آنها را تکفیر میکند(متن 3: ب 3) و آلوده و ناپاک معرفی میکند (متن 5: ب 10 ) بواسطه عهد شکنی ،تملق گویی ،لاف زنی و خودستایی کوفیان به تحقیر وسرزنش آنها میپردازد و لعن و نفرینشان میکند وسزاوار دریافت عقوبت سخت دنیوی و اخروی چرا که آنها را مردمیمکار و خیانت کار میداند. (متن 3: ب 4،5 )
برخورداری زینب (س) از این عزت نفس و ابهت در تمامیلحظات اسارت قابل مشاهده است بویژه در رویارویی با عمرسعد ،ابن زیاد و یزید بن معاویه .(متن ،1، 4 ،5 ) زمانی که این صاحبان قدرت سعی در تحقیر و آزار او دارند او علی وار خطابههای غرا ایراد میکند و چون فاطمه مادرش ابهت یک زن مسلمان -که مردان خاندانش به خاک و خون کشیده شده اند- را به نمایش میگذارد .(متن 4:ب8،9،10 ) ابهت و عزت نفس زینب (س) آنگونه است که دشمن پست و فرومایه نه تنها جرأت جسارت به ایشان را نمییابد بلکه فقط میتواند زن بودن زینب (س) را بهانه کرده و در برابرش سکوت کند . زینب این آمادگی روحی و روانی را در طول سالیان زندگی پر از رنج و مرارت در خانه توحیدی علی و فاطمه به مرور کسب نموده ودرپذیرفتن مسئولیت نیابت امام و قافله سالاری کاروان اسرا به اوج خود رسانده است .این زن بزرگ با این ویژگیها نه تنها در مقابل دیدگان و انظار مردم و سردمداران ستم لحظهای ترحم برانگیز نمینمایاند بلکه چون تندیسی زیبا ،نورانی و با شکوه در میان جمعیت بهت زده میدرخشد و غلبه پاکی عترت رسول الله و خاموش ناشدنی بودن نور حق را به اثبات میرساند .
سخن آحر :
درگفتمان زینب (س) محوری ترین معنا ، خداوند است . سخنان او در هر لحظه و موقعیت با یاد خداست. تکیه به نام خدا واطمینان خاطرحاصل از آن ، براساس یقین به عهدی الهی است که از پیامبر و امام در نزد او به ودیعت نهاده شده است.او خدارا مهربان ،بهترین وکیل ،تکیه گاه اصلی و دادرس خود میداند وبه برحق بودن حرکت خود و محو و نابود ناشدنی دانستن خاطره آن یقین دارد . این خداباوری در مواجهه با صحنه قتلگاه و دیدن پیکر شهدا به او صبر میدهد و در لحظه مواجهه با دشمن به او شجاعت و جسارت میبخشد .
بامراجعه به خطابههای منتسب به حضرت زینب (س) آنچه به عنوان مطلع در همه موارد به چشم میخورد مضمون شکرگزاری و حمد و ستایش پروردگاراست.
درواقع حمد و ثنای الهی در برابر مصائب از ویژگیهای پیامبر و اهل بیت مکرم ایشان است چنانچه در زیارت عاشورا هم اشاره میشود که : (( حمد و ستایش مخصوص توست و کسانی که در برابرمصائب از تو سپاسگزاری میکنند )) . بنابراین زینب (س) نیز وارث چنین خصیصهای ازخاندان نبوت است . زینب (س ) قبل از آنکه لب به سخن بگشاید خود را مقید به حمد خداوند و درکنارآن تکریم مقام پیامبر خدا میداند تقید به تکریم مقام والای نبی اکرم (ص) در اوج رنج و سختی وستایش خدا ازاین بابت که به واسطه پیامبر خود او و خاندانش را گرامیداشته و از پلیدی پاك گردانیده است .حمد و ستایش خداوند برای نعمت شهادت که نصیب عزیزانشان نموده و سرنوشتی که برایشان رقم زده است.
سرزنش ،توبیخ ، تحقیر و تکفیر دشمن ،بی ارزش دانستن پیروزی ظاهری اش و انذار دشمن بخاطر مهلتی که یافته و عقوبت اخروی که در انتظارش میباشد معانی هستند که بخش دیگر گفتمان زینب (س) را تشکیل میدهند . بخشی که بیشترین سهم را در روشنگری اذهان و افشانمودن جنایات و وحشی گریهای حاکمان ظالم به عهده دارد ؛آنجاکه بی محابا و بدون توجه به قدرت و هیبت ظاهری کاخ یزید علنا" او رابعنوان دشمن خدا و رسول الله(ص) معرفی مینماید و اسارت خود و عترت رسول الله را برخلاف تصور یزید عامل خسران وزیان ابدی اش معرفی مینماید.زینب (س) قاتلان امام را چون حیوانات وحشی و درندهای توصیف میکند که خون شهدا از چنگالهایشان و گوشت بدن آنها از دهانهایشان میریزد همچنین از روزگار ابراز ناراحتی و شگفتی میکند که چگونه خون مردان پاک خدا و عترت رسول الله را به دست نوادگان ابوسفیان که حزب شیطانند بر زمین ریخته است .
زینب (س) همچنین در جای جای سخنانش مردم کوفه را بواسطه عهد شکنی ،تملق گویی ،لاف زنی و خودستایی اشان ملامت و سرزنش کرده و آنهارا مستوجب خشم و عذاب الهی دانسته ولعن ونفرین میکند اوازخون ریخته شده اباعبدالله(ع) و شکافته شدن جگر رسول الله از غم شهادت حسین (ع) واز بی حرمت کردن اهل بیت رسول الله سئوال میکند و بابی اعتنایی به گریستنهای کوفیان ننگ کشتن فرزند پیغمیر و سید جوانان اهل بهشت را امری نابخشودنی دانستنه و به آنها یادآوری میکند که این آنها بودند که کاری زشت و احمقانه کردند و دست به خون مردی آلوده اند که راهنما و خیر خواهشان بوده است.
در گفتمان زینب (س) همچنین معنای شگرف (( مارأیت الا جمیلا)) را میبینیم که مکرر راجع به آن گفته و نوشته اند زینب (س) از زیبایی سخن میگوید که شاید برای خیلیها قابل درک نیست ولی او مظهر انسان کامل است از اینروست که خدا را علت العلل و منشاء همه رویدادها و حوادث میبیند و هرآنچه از سوی خدابا شد برای او زیبایی محض است خواه مرگ عزیزان باشد خواه اسارت در بند دریوزگان . این جمله زمانی از سوی زینب (س) بیان میشود که ابن زیاد فرصتی برای عقده گشایی نفس حقیر خود مییابد و در پی تحقیر زنی تنها و مصیبت دیده برمیآید. او با دید محدود و نگاه دنیا بینش بانوی بزرگ را خطاب قرار می دهد و زینب (س) با پشتوانهای عظیم از عرفانی عمیق او را از شنیدن پاسخی که انتظار میکشد نا امید میکند . او جملهای میگوید که ابن زیاد را مبهوت و مستأصل ساخته و از ادامه سخن گفتن منصرف میسازد .زینب (س) از زیبایی صحنه عاشورا و آنچه که خداوند برای او و خاندانش رقم زده است سخن میگوید چراکه او انسانی است که به عالم غیب باور دارد و وجودش روزنهای است که حقایق هستی را آنگونه که باید مینمایاند واز اینرو رنجها و سختیهای ظاهری او را از پای نمیاندازد و ذهنش را تاریک نمیسازد.
منابع
آقا گل زاده، فردوس. مقایسه و نقد رویکردهای تحلیل کلام و تحلل کلام انتقادی در تولید و درک متن. رسالة دکتری زبان شناسی همگانی. تهران : دانشگاه تربیت مدرس. 1381 ش
مک دائل دایان. مقدمهای بر نظریههای گفتمان . ترجمة حسینعلی نوذری، تهران : انتشارات فرهنگ گفتمان، 1380ش
خانیکی ،هادی ،1387 در جهان گفتگو، تهران ،هرمس
فرکلاف ، نورمن 1379تحلیل انتقادی گفتمان ، ترجمه جمعی از مترجمان ،تهران :مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها
روشنفکر ، کبری ،تحلیل گفتمان ادبی خطبههای حضرت زینب(س)،1388،مجله علمی–ترویجی سفینه ،شماره 22 ،ص127تا 149
مطهری، مرتضی . حماسة حسینی، ج 3، تهران : انتشارات صدرا، 1366ش .
محدثی،جواد . پیامهای عاشورا. قم: تحسین، 1381 ش
اخبار الزینبات - ابوالحسن یحیی بن حسن علوی
اللهوف - سید ابن طاووس – ترجمهی عباس عزیزی
بانوی کربلا ، حضرت زینب – عایشه بنت الشاطی – ترجمهی آیت الله سید رضا صدر
بحار الانوار – مجلسی – ج45 ص165 ب39 ح8 / ص135ـ133
حسین وارث آدم – علی شریعتی
حضرت زینب کبری – حسین عماد زاده
حماسهی حسینی – آیت الله مرتضی مطهری – ج 1
خصایص زینبیه – سید نور الدین جزایری
زینب کبری – جعفر نقدی
عقیلهی بنیهاشم – حسن الهی
منتهی الآمال – شیخ عباس قمی– ج 1
ضمیمه
نمونههایی از گفتاروخطبههای حضرت زینب (س ) بدست آمده از متون منتخب مرجع:
1- سخنان حضرت زینب (س) در مواجهه با پیکر امام حسین (ع) :
زينب دستهاي خود را در زير آن پيكر مقدس برد وبه طرف آسمان بالا آورد وگفت:
�اِلهي تَقَبِّل مِنّا هذاَالقربان� �خداوندا، اين قرباني را از ما قبول كن�
�اي رسول خدا، اي آن كه ملائكة زمين وآسمان بر تو درود ميفرستد، اين حسينتوست كه اعضاي او را پارهپاره كردند، سر او را از قفا بريدند.�
اين حسين توست كه جسد او در صحرا افتاده، در حالي كه بادها بر او ميوزند وخاكبر او مينشانند. پس هر دشمن ودوستي را گرياند.
بعد از آن زينب خطاب به مادر خود گفت:
�اي مادر، اي دختر خيرالبشر، نظري به صحراي كربلا افكن وفرزند خود را ببين كهسرش بر نيزة مخالفان وتنش در خاك وخون غلطان است! اين جگر گوشةتوست كهدراين صحرا روي خاك افتاده ودختران خود را ببين كه سراپردة آنها را سوزاندند وايشانرا بر شتران برهنه سوار كردند وبه اسيري ميبرند. ما فرزندان توايم كه در غربت گرفتارشديم.
سپس با چشمي خون فشان روي به جسد سرور شهيدان كرد وگفت:
به فداي آن كس كه سپاهش روز دوشنبه غارت شد. به فداي آنكس كه ريسمانخيامش راقطع كردند. بفداي آن كس كه نه غايب است تا اميد بازگشتنش باشد ونهمجروح است كه اميد بهبوديش باشد. به فداي آن كس كه جان من فداي او باد. به فدايآن كس كه با دلي اندوهناك وبا لبي تشنه او را شهيد كردند. به فداي آنكس كه ازمحاسناش خون ميچكيد. به فداي آنكس كه جدّ او رسول خداست واو فرزند پيامبرمحمد مصطفي وخديجة كبري وعلي مرتضي وفاطمة زهرا سيدة زنان است. به فدايآن كس كه خورشيد براي او بازگشت تا نماز گزارد.
زينب آن گاه اصحاب پيامبر را مخاطب قرار داد وگفت:�امروز جدّم رسول خدا از دنيا رفته، اي اصحاب پيامبراينان ذريّة رسول خدا هستند كه آنان را همانند اسيران ميبرند.�
2- خطاب حضرت زینب (س) به امام سجاد (ع) در روز 11 محرم سال 60 هجری هنگام عبور از کنار اجساد شهدا:
آنچه مشاهده مى كنى مبادا تو را بى تاب كند كه به خدا سوگند اين ماجرا روى عهد و پيمانى بود از رسول خدا كه از جد و پدر و عمويت گرفته و همانا خداى تعالى از گروهى از اين ملت, كه سركشان و فرعونيان امت آنان را نمى شناسند, اما در ميان اهل آسمانها معروف هستند ـ پيمان گرفته كه بيايند و اين اعضاى پراكنده (و بدنهاى قطعه قطعه و جسدهاى به خون آغشته) را جمع آورى كرده و به خاك بسپارند. در اين سرزمين براى قبر پدرت (سيدالشهدا) نشانه و علامتى نصب خواهند كرد كه با گذشت زمانها و شب و روزها از بين نخواهد رفت
پيشوايان كفر و پيروان ضلالت و گمراهى كوشش زيادى خواهند كرد تا آن قبر مطهر را محو كنند و آثار آن را ويران كرده و از بين ببرند, اما از اين تلاش و كوشش هيچ نتيجه اى نگرفته و بلكه روز به روز اين آثار آشكارتر مى شود و كار او برتر و بالاتر مى رود[2]
3-متن سخنرانی حضرت زینب (س) در کوفه
سپاس و ستایش خاص خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و برگزیده اش.
مردم کوفه! مردم مکار خیانت کار! هرگز دیدههاتان از اشک تهی مباد! هرگز نالههاتان از سینه بریده نگردد! شما همانند آن زن میمانید که چون داشت میرشت، بیکبار رشتههای خود را پاره کرد. نه پیمان شما را ارجی است و نه سوگند شما را اعتباری ! جز لاف، جز خود ستایی، جز در عیان مانند کنیزکان تملق گفتن، و در نهان با دشمنان ساختن چه دارید ؟ شما گیاه سبز و تر و تازهای را میمانید که بر تودۀ سرگینی رسته باشد و مانند گنجی هستید که گوری را بدان اندوده باشند. چه بد توشهای برای آن جهان آماده کردید:خشم خدا و عذاب دوزخ! گریه میکنید. آری به خدا گریه کنید که سزاوار گریستنید! بیش بگریید و کم بخندید!
با چنین ننگی که برای خود خریدید چرا نگریید؟ ننگی که با هیچ آب شسته نخواهد شد. چه ننگی بدتر از کشتن پسر پیغمبر و سید جوانان بهشت !؟ مردی که چراغ راه شما و یاور روز تیرۀ شما بود. بمیرید! سر خجالت را فرو بیفکنید! بیکبار گذشتۀ خود را بر باد دادید و برای آینده هیچ چیز به دست نیاوردید! از این پس باید با خواری و سر شکستگی زندگی کنید. چه، شما خشم خدا را برای خود خریدید ! کاری کردید که نزدیک است آسمان بر زمین افتد و زمین بشکافد و کوهها در هم بریزد.
میدانید چه خونی ریختید ؟ میدانید این زنان و دختران که بی پرده در کوچه و بازار آوردید چه کسانی هستند؟ میدانید جگر پیغمبر خدا را پاره کردید؟! چه کار زشت و احمقانه ای؟! کاری که زشتی آن سراسر جهان را پر کرده است. تعجب میکنید که از آسمان قطرههای خون بر زمین میچکد؟ اما بدانید که خواری و عذاب رستاخیز سخت تر خواهد بود. اگر خدا، هم اکنون شما را به گناهی که کردید نمیگیرد، آسوده نباشید، خدا کیفر گناه را فوری نمیدهد، اما خون مظلومان را بی کیفر نمیگذارند، خدا حساب همه چیز را دارد.
خدا و رسولش راست گفته اند که: پایان کار آنانی که کردار بد کردند، این بود که آیات خدا را دروغ میخواندند و آنها را مسخره میکردند.[3]
4:مناظره حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ با ابن زیاد
آن روز �عبیدالله بن زیاد� در كاخ خود دیدار عمومیترتیب داده بود و دستور داده بود تا سر بریده امام حسین ـ علیه السّلام ـ را در برابرش بگذارند. آنگاه زنان و كودكان را وارد كاخ نمودند.زینب كبری ـ سلام الله علیها ـ بی اعتنا
ودر گوشهای نشست . به صورت ناشناس وارد مجلس شد به دستگاه ابن زیاد،
عبیدالله چشمش به او افتاد و شكوه و متانت او توجه ابن زیاد را به خود جلب كرد.
پس پرسید: �این زن كه خود را كنار كشیده و دیگر زنان گردش جمع شده اند کیست ؟
زینب پاسخ نگفت. عبیدالله سؤال خود را تكرار كرد. یكی از كنیزان گفت: او زینب ـ سلام الله علیها ـ دختر فاطمه دختر پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ است
عبیدالله رو به زینب كرد و گفت: ستایش خدا را كه شما خانواده را رسوا ساخت و كشت و نشان داد كه آنچه گفتید دروغی بیش نبود.
زینب پاسخ داد: ستایش خدا را كه ما را به واسطه پیامبر خود (كه از خاندان ماست) گرامیداشت و از پلیدی پاك گردانید. آنها که فاسقند مفتضح و رسوا میشوند و اهل فسق و فجور ناچار به دروغگویی اند وبحمدالله ما چنین نیستیم .
ـ عبیدالله رو به زینب كرد و گفت: دیدی خدا با خاندانت چه كرد؟
ـ جز زیبایی ندیدم! آنان كسانی بودند كه خدا مقدّر ساخته بود كشته شوند و آنها نیز اطاعت كرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و بزودی خداوند تو و آنان را (در روز رستاخیز) با هم روبرو میكند و آنان از تو، به درگاه خدا شكایت و دادخواهی خواهند كرد، اینك بنگر كه آن روز چه كسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیندای پسر مرجانه !
چه خواهید گفت آن گاه که پیامبر خدا بگوید: شما که آخرین امت من بودید پس از من با اهل بیت من و فرزندان گرامیمن چه کردید که برخی اسیر و بعضی در خون خود غوطه ور گشته اند.
ابن زیاد از این جملات صریح و تند زینب كبری ـ سلام الله علیها ـ بسیار خشمگین شد و خواست تصمیم سوئی بگیرد ولی یكی از حاضران به نام �عمرو بن حُرَیث� گفت: �امیر! این یك زن است و كسی زن را به خاطر سخنانش
مؤاخذه نمیکند .
ابن زیاد بار دیگر خطاب به زینب ـ سلام الله علیها ـ گفت: خداوند دلم را با كشته شدن برادر نافرمانت حسین و خاندان و لشكر سركش او شفا داد
زینب ـ سلام الله علیها ـ فرمود: به خدا قسم مهتر مرا كشتی، نهال مرا قطع كردی و ریشه مرا در آوردی، اگر این كار مایه شفای توست، همانا شفا یافته ای
پسر زیاد با خشم و استهزاء گفت: �این هم مثل پدرش علی سخن پرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع میگفت.
زینب فرمود: �زن را با سجع گویی چه كار؟� (حالا چه وقت سجع گفتن است؟آنچه گفتم پرتوی از شعلههای درون سینه ام بود و بس !)
محمدیان ،1384 :71-74)
5-متن خطبه حضرت زینب کبری سلام اللّه علیها در شام (مجلس یزید)
سپاس خدا را و درود خدا بر رسول او و خاندانش باد. خدای سبحان راست گفت که فرمود: عاقبت آنان که کار زشت کردند، بسیار زشت است که آیات خدا را تکذیب کردند و به استهزا گرفتندای یزید گمان میکنی اکنون که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما بستهای و چنان راه چاره بر ما مسدود نمودهای که ما را برده وار به هر سو میکشند، ما نزد خدا، بی مقدار شده و تو محترم هستی و این پیروزی به خاطر ارزشی است که نزد خدا داری که تکبر میورزی و باد به بینی انداخته ای؟ از این که روزگار به کام توست و کارهایت مرتب و آراسته و ملک و پادشاهی ما را بی مزاحم در اختیار گرفته ای، شادمان وخوشحالی؟
اندکی آهسته تر آیا فراموش کردهای که خدای تعالی میفرماید: کافران نپندارند مهلتی که به ایشان میدهیم به نفع آنهاست، این مهلت را فقط برای آن میدهیم که گناه بیشتر مرتکب شوند و آنان را عذابی دردناک است آل عمران/178
ای پسر آزاد شده ه آیا این عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا صلی اللّه علیه وآله را اسیر کرده در حالی که پرده از ایشان برداشته و چهرههایشان را آشکار کرده، به دست دشمنان دهی تا از شهری به شهری برند و قومیبیگانه به آنان نگاه کنند و دور و نزدیک و شریف و وضیع به آنها چشم دوزند، در حالی که نه سرپرستی برای آنها مانده نه پشتیبانی؟
چگونه میتوان از کسی انتظار مراعات داشت که مادرش جگر پاکان را به دندان کشید و گوشتش ازخون شهیدان رویید؟
چگونه در دشمنی ما خانواده اهل بیت علیهم السلام کوتاهی کند کسی که ما را با چشم بغض و کنیه مینگرد؟
با این همه باز بدون آن که احساس گناه کنی و بدانی چه کار میکنی با چوب به لب و دندان ابا عبداللّه، سالار جوانان اهل بهشت میزنی و میگویی: فریاد شادی سر داده، میگفتند دست مریزادای یزید؟ چرا نمیگویی که با ریختن خون ذریه محمد صلی اللّه علیه وآله و ستارگان زمین از آل عبدالمطلب، زخم ما را علاج ناپذیر کردی و ریشه مان را سوختی؟
اکنون نیاکان خود را صدا میزنی و گمان میکنی که با آنها سخن گفته ای؟ به زودی نزد آنان میروی و آرزو میکنی که دستت خشک شده بود و این کار را نمیکردی و زبانت لال میشد و این سخن را نمیگفتی
خدایا، حق ما را بستان و انتقام ما را از این ستمگران بگیر و خشمت را بر کسی که خون ما را ریخت و حامیان ما را کشت نازل کن.
ای یزید به خدا سوگند پوست خود را شکافتی و گوشت خود را پاره کردی تو با این بار که از ریختن خون ذریه رسول خدا صلی اللّه علیه وآله و شکستن حرمت عترت و پاره تنش به گردن داری، بر او وارد میشوی و گمان مکن آنانکه در راه خدا کشته میشوند مرده اند، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند آل عمران/169
همین برایت بس که خداوند حاکم است و محمد صلی اللّه علیه وآله خصم تو؛ و آن کسی که کار را برای تو ساخته وپرداخته کرد و تو را بر گردن مسلمین مسلط نمود، به زودی خواهد فهمید که پاداش ستمگران بد پاداش است و معلوم میشود که کدام یک از شما پست تر و لشکر کدام یک ضعیف تر است.
ای یزید اگر مصائب دنیا باعث شده که من با تو سخن بگویم، باز هم تو را بی ارزش میدانم و کوبیدنت را لازم و نکوهشت را با ارزش میشمرم و از جاه و حشمت تو هراسی ندارم، ولی چشم گریان است و دل بریان.
بسیار عجیب است که نجیبان حزب خدا به دست آزادشدگان حزب شیطان کشته میشوند، از چنگالتان خون ما میچکد و از دهانتان گوشت ما میریزد و آن بدنهای پاک را گرگها سرکشی میکنند و کفتارها در خاک میغلطانند.
اگر امروز ما را به عنوان غنیمت گرفته ای، به زودی در آنجا که جز عمل خود را نیابی، ما به زیان تو خواهیم بود و خدا به بندگان خود ستم نمیکند.
به خدا شکایت میکنم و بر او تکیه دارم، پس هر حیله که داری به کار گیر و هر چه میتوانی تلاش کن و هر چه میخواهی کوشش کن به خدا، نمیتوانی ما را از خاطرهها محو کنی و وحی ما را بمیرانی و به نهایت ما نمیرسی و ننگ این ستم را نمیتوانی از خویش پاک کنی. رای تو بسیار سست و ایام دولتت اندک و آن روز که منادی فریاد میزند لعنت خدا بر ستمکاران باد جمعیتت به پریشانی میگراید.
سپاس خدا را که کار پیشینیان ما را با سعادت و مغفرت پایان برد و کار آخرمان را با شهادت و رحمت؛ و از خدا میخواهم که ثوابشان را کامل کند و بیفزاید و خودش برای ما خلفی نیکو باشد که او مهربان و رحیم است و همو برای ما کافی و بهترین وکیل است.
سکوتی مرگبار سراسر کاخ را فرا گرفت، یزید آثار و علائم نا خوشایندی را در چهره حاضران دید، و گفت : خدا بکشد پسر مرجانه را من راضی به کشتن حسین (علیه السلام) نبودم!!!...
[1] [email protected]
[2] كامل الزيارة
[3] بحار الانوار ج45 ص165 ب39 ح8
[i] درمجلس ابن زیاد، او خطاب به حضرت زینب(س) گفت: الحمدالله الذی فصحکم و قتلکم و اکذب أحدوثتکم : سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت و دروغتان را ثابت کرد. القزوینی، عبدالحسین. صناعه الخطابه. بیروت : مؤسسه البلاغه، 1988م ص176
[ii] حضرت زینب(س) در خطبه خود در مجلس یزید، او را �ابن من لفظ فوه أکباد الازکیاء� خواند؛ یعنی: پسر کسی که جگر پاک ترین بندگان خدا را درید.(همان)
[iii] ) و علی الإسلام السلام؛ إذا قد بلیت الامه براع مثل یزید. (مطهری، مرتضی . حماسة حسینی، ج 3، تهران : انتشارات صدرا، 1366ش: ص3
بازدید : 475
سه شنبه 10 شهريور 1399 زمان : 1:37