مفهوم فقر تاریخچهای طولانی به قدمت زندگی جمعی بشر دارد؛ چرا که همیشه در کنار هم زیستن انسانها، رقابت بر سر به دست آوردن سرمایه و ثروت را به دنبال داشته است و بنابراین همیشه بخشی از مردم وجود داشته اند که به علل مختلف از این سرمایه و ثروت عمومیبی بهره مانده و در فقر زیسته اند.
از فقر بسیار گفته و نوشته شده و حتی داستان سرایی نموده اند ؛چنانکه میدانیم ((بینوایان)) اثر ویکتو هوگو یکی از شاهکارهای مهم ادبی جهان است که با نگاهی عمیق و انتقادی به موضوع فقر پرداخته است.
واقعیت تلخ این است که عدهای از مردم جامعه در بخشی یا حتی در تمام طول عمر خود با فقر، دست و پنجه نرم میکنند تا مگر از شر آن رهایی یابند اما دست آخر این فقر است که باقی میماند و حتی به عنوان میراث به نسل بعد مننقل میشود؛ اما چرا؟
این سئوالی است که قطعا" برای پاسخ دادن به آن میبایست مقدماتی را شرح داد و دلایلی را تبیین نمود.در این میان، تمرکز بر مسئلهی بی عدالتی و نابرابری در جامعه اساسی ترین و صریح ترین موضعی است که میتوان نسبت به فقر اتخاذ نمود.
نشانههای نابرابری و بی عدالتی، اگر چه در عرصههای مختلف جامعه ما به وضوح قابل مشاهده است اما در سالهای اخیر و با افزایش فشارهای سیاسی_اقتصادی بین المللی علیه ایران،نابرابری اقتصادی میان اقشار مختلف جامعه، بیش از گذشته نمایان شده است.
نابرابریها و بی عدالتیهای اقتصادی منتج به فقیر شدن اقشار زیادی از افراد جامعه، زنگ خطریست که به صدا در آمده و باید شنیده و جدی گرفته شود.
اکنون سالها از پیروزی انقلاب اسلامیایران گذشته است؛ انقلابی که یکی از مهمترین آرمانهایش برقراری عدالت بود؛ آرمانی که بر پایهی مبانی اصیل اسلام تعریف شده است. اما این آرمان چرا در جامعهی امروز ما عینیت نیافته است؟
سال گذشته در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی، به صورت جدی، شاهد مطالبات عدالتخواهانه فردی و گروهی مختلف بوده ایم که در آن به افشاگری در مورد مفاسد اقتصادی پرداخته اند.
اگر خوب به این موارد نگاه کنیم خواهیم دید زمینه ساختاری پیدایش همه آنها به نوعی به مسأله عدم شفافیت باز میگردد: انتصابها و برخورداریهای ژنهای خوب، حقوق و پاداشهای نجومی، املاک نجومی، تخصیصهای نجومیارز برای واردات کالاهای ضروری و حتی تقلبهای علمیدر رسالههای دانشگاهی و... . عدم شفافیت باعث ایجاد رانت سیاسی و به تبع آن اقتصادی برای کسانی شده که به نوعی به اطلاعات یا فرصتهای اقتصادی و شغلی یا امکانات نزدیک ترند.
با این اوصاف، اولین قدم، تلاش برای ایجاد فضایی شفاف است که در آن امکان استفادهی افراد از رانتهای سیاسی و اقتصادی وجود نداشته باشد.
اگر چه ایجاد چنین شفافیتی در قالب یک ساختار سالم امکان پذیر است ولی تا آن زمان، فشارهای رسانهای عدالتخواهانه و روشنگریهای نخبگان جامعه با همراهی افکار عمومی، مهمترین راهکار پیش روی عاملان اجتماعی میباشد.
اصلاح ساختارهای معیوب سیاسی، اقتصادی و مالی _بانکی کنونی، هم نیازمند عاملیتهای انسانی عدالتخواه و غیروابسته است و هم محتاج ایدههای نو و علمی.
این ایدهها اگر بتوانند در قدم اول جلوی فرصتطلبیها و رانتخواریهای کنونی را سد کنند. اعتماد و حمایت و مطالبات اجتماعی عموم مردم را جلب خواهند نمود و به مرور اصلاحات ساختاری در سطح کلان نیز امکان پذیر خواهدشد؛ اصلاحاتی که امید میرود نابرابریهای موجود را به حداقل برساند و از جمعیت رو به افزایش فقرا و محرومان جامعه بکاهد.
البته در مقابل این رویکرد عدالتخواهانه نسبت به فقرزدایی از جامعه، رویکرد خیریهای نیز وجود دارد که اگر چه برای رفع بخشی از نیازمندیها و محرومیتهای اقشار ضعیف و فقیر جامعه، در کوتاه مدت مفید است اما بعلت امکان پوشش گسترهی جمعیتی محدود، به هیچ وجه با رویکرد عدالتخواهانه که هدفش اصلاح ساختارهای کلان و قوانین ظالمانه است، قابل مقایسه نمیباشد، ضمن اینکه در رویکرد خیریه ای، کرامت انسانی و عزت نفس افراد فقیر حفظ نمیشود؛ چرا که همیشه در ذهن آنها، احساس محرومیت و نیازمندی وجود دارد که بخاطر آن خود را مدیون ترحم و دستگیری اغنیاء و جامعه میبینند؛ حال آنکه در بینش توحیدی اسلام که ایدئولوژی انقلاب اسلامیایران بر مبنای آن شکل گرفته است، مسلمان و مومن نباید در رفع نیازهای زندگی و معیشت خود به غیر از خداوند به کمک کسی چشم امید داشته باشد! ( به طور مثال در دعای سیزدهم از کتاب صحیفهی سجادیه)
و این ممکن نخواهد بود مگر در شرایطی که همهی افراد جامعهی اسلامیبرای داشتن یک زندگی ساده و رفاهی حداقلی با حفظ کرامت و عزت انسانی، از حقوق و امکاناتی عادلانه برخوردار باشند.
بازدید : 481
شنبه 9 خرداد 1399 زمان : 0:37